کارکرد نشانـه شناشی فرهنگ و هنر درون دیدگاه رولان بارت

 

 

 چكيده:

کارکرد نشانـه شناسی بـه عنوان دانش مطالعه نشانـه ها و فرآیند های تاویلی درون مطالعات هنری با وجود اهمـیت روز افزون خود در آرای یکی از مـهمترین  نظریـه پردازان و بنیـانگذاران آن یعنی رولان بارت(1980-1915) مـی تواند مورد پرسش و بررسی قرار بگیرد که درون این مقاله ابتدا با مروری بر پیشینـه و رویکردهای موجود بـه دانش نشانـه شناسی و معرفی رولان بارت  و جایگاهش درون نشانـه شناسی ساختگرا . پی وی ایما بـه بررسی نظریـات نشانـه شناختی وی با توجه بـه آثار مـهمـی همچون عناصر نشانـه شناسی و  اسطوره، پی وی ایما امروز  و نیز دید گاه های نشانـه شناختی وی درباره هنر پرداخنـه شده است. پی وی ایما درون این مقاله بیشتر بـه دوره ساختگرایی بارت توجه شده که تا کارکرد دانش نشانـه شناسی درون مطالعات هنری از منظر رولان بارت مورد ارزیـابی قرار گیرد.      

 

 

واژگان کلیدی:  نشانـه شناسی، رولان بارت، نشانـه شناسی هنر، ساختگرایی

 

 

مقدمـه:

نشانـه شناسی بـه عنوان روش پژوهش درون شناخت دلالتها درون مـیانـه قرن بیستم همراه با ساختگرایی بویژه درون فرانسه اهمـیت چشمگیری پیدا نمود کـه بر پایـه نشانـه شناسی اولیـه مطرح شده توسط سوسور قرار مـی گرفت و درون بسیـاری از شاخه های علوم و فلسفه مورد استفاده گردید. درون زمـینـه نظریـه ادبی، زیبایی شناسی و هنر نیز نشانـه شناسی از سوی اندیشمندان اصلی ساختگرایی مطرح گردید کـه در مـیان آنـها رولان بارت نقش اصلی را عهده دار بود.

رولان بارت (1980-1915) یکی از مـهمترین متفکران و منتقدان ادبی درون قرن بیستم بود کـه همواره درون جستارهای خود و نظریـه پردازی فرهنگی، بر اهمـیت نشانـه شناسی تاکید مـی کرد.

این مقاله درون پی پرسشی هست که درون آثار رولان بارت بیش از همـه مشـهود است. کارکرد نشانـه شناسی درون هنر و ادبیـات و پدیدار های فرهنگی چیست؟ چرا کـه این پرسش درون نشانـه شناسی همواره مطرح بوده هست که نشانـه شناسی نظریـه ای کلی هست یـا روش بررسی؟ و آیـا مـی توان درون جست و جوی آرمان شکل گیری علم نقد ادبی و فرهنگی بود (آنچنان کـه رولان بارت بـه گونـه ای درون پی آن بود). پاسخهای بارت درون دوره های مختلف آثارش از ساختگرایی که تا پساساختگرایی بـه پرسش مذکور، اهمـیت ویژه ای دارند کـه کمک مـی کند که تا فهمـی از حدود و جایگاه نشانـه شناسی درون مطالعات فر هنگی و هنری بدست آید.

بخش اول نوشتار حاضر ابتدا مروری اجمالی هست بر پیشینـه و رویکردهای موجود بـه دانش نشانـه شناسی و سپس معرفی رولان بارت  و جایگاهش درون نشانـه شناسی و ساختگرایی که تا پسا ساختگرایی. درون بخش دوم بررسی نظریـات نشانـه شناختی وی با توجه بـه آثار مـهمـی از وی همچون عناصر نشانـه شناسی و  مقاله  اسطوره، امروز و نیز دید گاه های نشانـه شناختی وی درباره هنر مطرح مـی گردد. درون این مقاله بیشتر بـه دوره ساختگرایی بارت توجه مـی شود و تلاش مـیگردد که تا کارکرد دانش نشانـه شناسی درون مطالعات هنری از منظر رولان بارت مورد ارزیـابی قرار گیرد.  

الف – ملاحظه ای بر دانش نشانـه شناسی و جایگاه رولان بارت از  ساختگرایی که تا پسا ساختگرایی

شروع نشانـه شناسی را بـه عنوان دانش مطالعه نشانـه ها وفرآیند های تاویلی، از کهن ترین ایـام تاریخی ذکر نموده اند اما آن دانشی کـه به عنوان نشانـه شناسی معاصر مطرح شده هست تقریباً از و اوایل قرن بیستم آغاز شد کـه از دو مسیر مختلف منطق و زبانشناسی شکل گرفت.

در نتیجه آراء وپژوهشـهای چارلز سندرس پیرس ؛ منطق دان و فیلسوف عمل گرای امریکایی بود کـه نشانـه شناسی عنوان رشته ای مستقل پیدا نمود . از نظر پیرس نشانـه شناسی (semiotics) چارچوب ارجاعی هست که هر مطالعه دیگری را درون بر      مـی گیرد. دو موضوع مـهم درون نشانـه شناسی پیرس یکی بـه رابطه سه وجهی درون رابطه دلالتی تاکید دارد کـه عبارتند از باز نمون، موضوع (ابژه) و تفسیر، دیگر اینکه به منظور انواع نشانـه ها طبقه بندی های مختلفی را ذکر نمود کـه مشـهورترین آن طبقه بندی      سه گانـه نشانـه های شمایلی(iconic)، نمایـه ای(indexical) و نمادین (symbolic) مـی باشند.

تقریبا همزمان با پیرس، زبانشناس سوییسی فردینان دو سوسور، بـه مطرح دانش نشانـه شناسی پرداخت. سوسور درون مجموعه گرد آوری شده درس گفتارهایش دوره زبانشناسی عمومـی این چنین مطرح نموده هست :

مـی توان دانشی را درون نظر گرفت کـه به بررسی نقش نشانـه ها درون زندگی جامعه مـی پردازد این دانش بخشی از روان شناسی اجتماعی عمومـی خواهد بود کـه ما آن را نشانـه شناسی [semiologie] مـی نامـیم (از واژه یونانی semeion «نشانـه») نشانـه شناسی به منظور ما مشخص مـی سازد کـه نشانـه ها از چه تشکیل شده اند وچه قوانینی بر آنـها حاکم است. از آنجا کـه این دانش هنوز بـه وجود نیـامده، نمـی توان گفت کـه چه خواهد بود ولی چون حق وجود دارد، جایگاهش از پیش تعیین شده است. (سوسور، فردینان، 1382، ص24)

سوسور الگویی دو وجهی یـا دو قسمتی از نشانـه ارائه مـی کند از دید او نشانـه تشکیل شده هست از : پی وی ایما دال ، تصویر صوتی مدلول، مفهومـی کـه دال بـه آن دلالت مـی کند  .از دید سوسور هم دال و هم مدلول جنبه ی روانشناسی دارند و هیچ یک جنبه ی مادی ندارند ، و به نظامـی انتزاعی و اجتماعی تعلق دارند کـه سوسور آن را لانگ نامـیده است. این هر دو از نوع صورت هستند و نـه جوهر . (سجودی، فرزان، 1382، ص23)

از دیگر منابع ذکر شده درون نشانـه شناسی مدرن مـی توان بـه پدیدار شناسی هوسرلی و آراء ارنست کاسیرر اشاره نمود، ارنست کاسیرر درون فلسفه صورت های نمادین ،انسان را حیوان نمادپرداز تعریف مـی کند. امروزه نشانـه شناسی بـه حوزه مطالعاتی تثبیت شده ای تبدیل شده و حجم قابل توجهی از کتابهای پژوهشی و مقالات درون این حوزه وجود دارد . ژان ماری شفر آثار حوزه نشانـه شناسی را درون سه رویکرد شناسایی مـی کند:

1- سنت فکری لاک - پیرس- موریس، کـه از مـیان قلمروهای آن مـی توان از ارتباطات انسانی غیر کلامـی، یعنی از ایما واشاره وحالات چهره (اطوار پژوهی)، و نیز شیوه های تعامل مکانی (فاصله پژوهی) نام برد. واین قلمرویی هست که درون آن نشانـه شناسان با تفکرات مردم شناسان رفتارهای انسانی رویـه رومـی شوند

2- سنتی کـه بر سیبرنتیظریـه ی اطلاع استوار شده است: این رویکرد درون فرانسه درون آثار آ.مول (1956) دیده مـی شود، اما خصوصاً درون دهه های شصت و هفتاد درون اتحاد شوروی سابق (به ویژه درون حلقه ی تارتو ) تکوین یـافته هست مـهم ترین سهم این نشانـه شناسی درون عرصه مطالعه ی نشانـه های فرا زبانی و طرح و بسط نشانـه شناسی فرهنگ هست که مـی توان بـه آثار یوری لوتمن درون باره ی ادبیـات و سینما یـا بـه آثار اوسپنسکی درون باره ی هنر اشاره کرد.

3- سنت زبان شناختی ای کـه به ویژه درون فرانسه چیرگی داشت و در واقع کمابیش با ساختگرایی یکی است.که درون ادامـه و در بررسی آراء رولان بارت، اشاره خواهد شد.

 همچنین وی از آثار اومبرتو اکو یـاد مـی کند کـه آثار امبرتو اکو درون هیچ یک از این سه دسته جای نمـی گیرد. رویکرد اکو اساساً رویکردی ترکیبی هست : او کـه با گذشت سال ها ، اهمـیتی بیشتر به منظور نظریـه ی پیرس قائل شد، آثار ساختگرایـان (به ویژه آثار فرمالیست های روسی، بارت و گره ماس) را باهم ترکیب کرد و توجه زیـادی بـه اندیشـه فلسفی درون باره مسائل مربوط بـه نشانـه داشت. اوبه تدریج جایگاه مـهم تری به منظور فرایند تاویل قائل مـی شود . و پیشنـهاد مـی کند کـه بیـایید تاکید را از روی تحلیل قراردادهای نشانـه ای بر داریم و بر مطالعه ی کاربرد شناسی روایت، یعنی بر  روایت بودگی کلام، آن گونـه کـه خواننده مشارکت گر آن را تاویل مـی کند بگذاریم. اکو همچنین بـه وسایل ارتباط جمعی و فلسفه ی زبان نیز توجه دارد. (شفر، ژان ماری، 1380، ص 152-156)

اما نشانـه شناسی بارت همانطور کـه اشاره شد درون طبقه بندی بالا درون گروه سوم کـه سنت زبانشناختی پساسوسوری و ساختگرایی است، قرار مـی گیرد. ساختگرایی بـه بازاندیشی درباره امور از دیدگاه زبان شناسی مـی پردازد. کلود لوی استروس درون انسان شناسی و مردم شناسی، مـیشل فوکو درون فلسفه و فلسفه علم، ژاک لاکان درون روانکاوی و رولان بارت درون نقد ادبی و فرهنگی، مبانی این ساختگرایی جدید را پایـه گذاری نمودند کـه از نشانـه شناسی استفاده نموده اند . ریچارد هارلند درون باره این دوره مـهم از فعالیت بارت چنین مـی نویسد: «دوره رهبری نشانـه شناسیک او یکسره بـه روزگار شکوفایی ساختار گرایی تعلق دارد کـه به نیمـه دهه 1960 مربوط مـی شود. درون این دوره هست که او درباره ظهور علم عمومـی نشانـه ها آن گونـه کـه سوسور پیش بینی مـی کرد، بـه موعظه مـی پردازد.... بارت درون اسطوره شناسی ، بینش های انفرادی بسیـاری را توضیح مـی دهد ولی برنامـه عظیم علمـی درون عناصر نشانـه شناسی(1964) و نظام مد(1967)، مطرح مـی شود. کل جهان انسانی بـه صورت متنی آشکار مـی شود کـه باید با نوع فنون نمادگرایـانـه ای خوانده شود کـه در اصل به منظور متنـهای ادبی ایجاد شده اند» (هارلند، ریچارد،1385،ص 376)

موضوع آثار بارت گوناکون بود: ادبیـات، موسیقی، پوشاک، مسائل روزمره و اجتماعی، عکاسی، سینما، نقاشی، گرافیک و ... اما یک نقطه همواره درون آثارش نقطه مرکزی محسوب مـی شد: هدف اش نـه کشف حقیقت پنـهان درون آثار، بلکه شناخت زبان آنـها بود. او درون پی کشف معانی نبود و مـی خواست قائده های معنایی را کشف کند، یعنی امکاناتی کـه زبان به منظور معنا بوجود مـی آورد و موضوع نقد ادبی نیز کشف زبان است، نکته اصلی نـه پیـام، بلکه رمزگان است.( احمدی، بابک،1370، ص 216)

بارت درون نخستین کتابش درون درجه صفر نوشتار کـه در باره تاریخ سبک ادبی درون فرانسه بود بـه نقد فرهنگستانی یعنی نقدی کـه متن را رها مـی کند و به اتفاقات زندگی مولف وغیره... مـی پردازد، انتقاد داشت. وی نشان داد کـه تاریخ ادبیـات بـه نظر منتقدان قدیمـی بـه معنای درون هم شدن روش تاریخی با روش روانشناسیک هست . درون نتیجه آنان هرگز تاریخ ادبی را ننوشته اند بلکه تاریخ یـا شرح زندگی مولفان را نوشته اند. ( همان،1370، ص 214)  این سویـه انتقادی وی کـه با دیدگاه سوسیـالیستی وی همراه بود درون انتقادهای وی بر اسطوره، بورژووازی و ... نیز مشـهود است.

بارت درون دهه پایـانی عمر خود از شیوه دوره ساختار گرایی خود بـه دور شد و در متونی کـه خلق کرد، لذت متن(1975)، رولان بارت نوشته رولان بارت (1977) و گفتمان یک عاشق(1978) خط مـیان منتقد و نویسنده را از مـیان بر مـی دارد. بارت درون نوشتار خود شیوه ای خاص داشت کـه خصوصا درون این آثار کـه وی تحت عنوان اخلاقیت یـاد مـی کند بـه اوج مـی رسد، او بـه اشاره وخلاصه مـی نوشت کـه شعر گونـه بود و در واقع بـه روش نیچه درون قطعه های کوتاه مـی نوشت. مایکل پین درون توصیف رولان بارت مـی نویسد : « بارت بیشتردر مقام یک مجری ایده ها کار مـی کرد که تا مصنف ایده ها و دوم آن کـه هر اجرای فردی او تنـها یکی از امکان های بالقوه ی اثر را محقق مـی کند. بعد ،شگفت آور نیست کـه او مصمم بود که تا نقش های نویسنده و خواننده ، نوازنده و شنونده ، را که تا حد امکان بـه یکدیگر نزدیک کند». (پین مایکل، 1382، ص5و6 )

خود بارت درون اشاره بـه قطعه نویسی درون آثارش درون در یکی از مـهمترین آثار متاخرش رولان بارت نوشته رولان بارت چنین مـی نویسد :« نخستین ،یـا تقریبا نخستین، متن او (1942) شامل مجموعه یی از قطعات هست ،این انتخاب درون آن زمان متکی بـه این توجیـه ژید گونـه بود کـه عدم انسجام بـه یک نظم دست وپا گیر ار جحیت دارد از آن پس، او درون واقع هیچ گاه از کوتاه نویسی دست نکشیده : تابلوهای کوچک اسطوره شناسی ها و امپراتوری نشانـه ها ، مقالات و  مقدمـه های جستار های انتقادی ، خوانـه های s/z بندهای سر لوحه یی درون مـیشله ، قطعات جستار دوم راجع بـه ساد درون ساد ، فوریـه،لوبولا، وقطعات لذت متن.» (بارت،1383،ص121)

بارت همچنین از ژانرهای متفاوت آثارش یـاد مـی کند کـه آنـها را درون جدولی بـه نام مرحله ها ترسیم نمود کـه تاثیر پذیری و بینامتن آثارش را ذکر نموده است (همان ،1383،ص190 ) .

 

ب- نشانـه شناسی و متنیت درون آثار رولان بارت

رولان بارت درون عناصر نشانـه شناسی درباره علم نشانـه شناسی اظهار مـی کند کـه اگرچه ایده های سوسور راهنما و سر فصل های بزرگی بودند، اما نشانـه شناسی هنوز دانشی نوپاست. و امروزه برخلاف سوسور کـه فکر مـی کرد زبان شناسی بخشی از دانش عمومـی نشانـه هاست، دیگر اطمـینانی وجود ندارد کـه بتوان درون زندگی امروز نظامـهای جامع کـه از نشانـه ها تشکیل شده اند را بیرون از حوزه زبانشتاسی پیدا نمود. و در شناسایی چنین نظامـهایی حتما گفت، یک زبان درجه دوم هستند کـه واحدهای آن دیگر تک هجا ها و تک واژه ها نیستند بلکه بخشـهای بزرگتری از گفتار هستند کـه به اشیـا یـا قسمت هایی ارجاع دارند. و شاید سرنوشت نشانـه شناسی درون حل شدن آن درون زبانشناسی باشد. ودر نتیجه حتما گفت کـه این نشانـه شناسی هست که جزئی از زبانشناسی است. (بارت،1370،ص 12-14)

بدین ترتیب بارت با استفاده از قوائد زبانشناسی، نشانـه شناسی را با توجه بـه دیـالکتیک های موجود بین زبان/گفتار، دال/ مدلول، نظام/ همسازه ( محور های هنی و جانشینی) و تطابق/ تضمن بررسی مـیکند. همچنین وی خاطر نشان کرد کـه با استفاده از زبانشناسی ساختگرا مـی توان وحدت تحقیقات انجام شده توسط ساختگرایـان درون انسان شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی و سبک شناسی کـه همگی حول و حوش مفهوم دلالت قرار دارند را روشن نمود.

بارت چشم اندازهای جامعه شناختی و فرهنگی ای همچون نظام پوشاک، نظام غذا، نظام اتومبیل و نظام اثاثیـه منزل را با استفاده از تقابل زبان/گفتار معین مـی کند. چرا کـه زبان یک نـهاد اجتماعی و یک نـهاد ارزشی هست که بـه هیچ وجه یک فعل بـه شمار نمـی آید و فرد نمـی تواند آن را خلق کند و در مقابل، گفتار اساساٌ یک فعل فردی و مربوط بـه انتخاب و اندیشـه شخصی است. بنابراین این فرض را درون نظر مـی گیرد کـه یک مقوله کلی بنام زبان/گفتار وجود دارد کـه همـه نظامـهای نشانـه ای را دربر مـی گیرد. (همان، ص 35)

به عنوان مثال، زبان درون نظام پوشاک تشکیل شده هست از: 1) تقابل تکه ها و اجزای لباس کـه تغییرات آنـها تغییر درون معنی را ایجاد مـی کند ( نوع کلاه مورد استفاده)، 2) قواعدی کـه بر پیوستگی اجزاء درون مـیان خودشان یـا بر طول یـا عرض بدن وجود دارد. و گفتار درون نظام پوشاک شامل همـه پدیده های مربوط بـه ساخت بی قاعده یـا روش فردی پوشش هست (اندازه لباس، درجه پاکیزگی، آرایش ها و زینت های شخصی) ( همان، ص 37)

بارت با متناظر قرار گفتار/ زبان، با همسازه/نظام، نتایج بدست آمده را درون دو محور هنی و جانشینی و با تاثیر از یـاکوبسن درون تقابل دو شیوه بیـان استوار بر استعاره و استوار بر مجاز مرسل، تحلیل مـی کند. محور نخست زبان، محور ارتباطات هنی هست که آن را همسازه مـی نامد کـه ماهیتاً با گفتار یکسان است، چون مـی توان آن را بـه عنوان ترکیبی از نشانـه ها تعریف کرد. و دومـین محور زبان را، نظام تشکیل مـی دهد کـه شامل پیوستگی هاست کـه از آن بـه سطح جانشینی نام مـی شود و دارای ارتباط نزدیک با زبان بـه عنوان یک نظام است.

 

بارت درون جدولی کـه از نظام و همسازه ارائه مـی دهد نظام های لباس، غذا، اثاثیـه و معماری را تشریح مـی کند. (همان، ص87) به عنوان مثال درون نظام غذا و در صورت غذاهای رستوران ها شاهد دو محور هنی و جانشینی مـی باشیم، بدین ترتیب کـه خواندن افقی عناوین پیش غذا ها با نظام غذایی مطابقت دارد و خواندن عمودی صورت غذا بـه همسازه مربوط مـی شود.

واپسین بخش از عناصر نشانـه شناسی بـه موضوع دلالت ضمنی و فرا زبان مـی پردازد. بارت مفهوم دلالت ضمنی و  مراتب دلالت را از یلمسلف وام گرفته است، درون هر زبان نشانـه ها  سازنده زبانی دوم هستند یعنی یک نشانـه کـه از دال و مدلول تشکیل شده، خود سازنده دالی تازه مـی شود کـه دلالت ضمنی را ایجاد مـی کند. همچنین بارت درون تعریف فرا زبان مـی گوید: «در نشانـه شناسی تضمنی، دالهای مربوط بـه نظام دوم بوسیله نظام اول ایجاد  مـی شوند، این امر درون فرا زبان معاست: درون آنجا مدلولهای مربوط بـه نظام دوم توسط نشانـه های نظام اول ایجاد مـی شوند.» (همان، ص123)

در مقاله مشـهور اسطوره ، امروز از  اسطوره شناسی ها، بارت به منظور اسطوره مفهومـی همچون معنای ضمنی بدست  مـی دهد: « اسطوره نظامـی خاص است. بـه این معنی کـه از زنجیره نشانـه شناسیکی ساخته شده هست که پیش از خود آن وجود داشته است: این یک نظام نشانـه شناسیک ثانویـه است.آنچه درون نظام نخست نشانـه هست (یعنی همبستگی تام یک مفهوم و یک تصور) درون نظام دوم بـه دالی ساده تبدیل مـی شود درون اینجا حتما یـادآوری کرد کـه مواد گفتار اسطوره ای (لانگ بـه معنی دقیق آن، عکس، نقاشی، پوسترها، مراسم آیینی، اشیـاء و غیره) هر قدر هم کـه در آغازگاه متفاوت بوده باشند، بـه محض آنکه بـه چنگ اسطوره بیفتند بـه کارکردی صرفاً دلالتی فرو کاسته مـی شوند.... همـه چیز چنان رخ مـی دهد کـه گویی اسطوره، نظام صوری دلالت های نخست را بـه کناری مـی راند از آنجا کـه این انتقال جانبی درون تحلیل اسطوره نقش اساسی دارد، آن را بـه شیوه زیر ارائه مـی دهم» (بارت،1375، ص 38)

دو نظام ارائه شده درون مدل بارت به منظور اسطوره یکی زبانشناسیک هست که آن را زبان- موضوع نامـیده و دیگری اسطوره هست که آن را فرا زبان مـی نامد زیرا زبان دومـی هست که درون آن درباره زبان اولی سخن گفته مـی شود. مثال مـهمـی کـه در بیـان این مفهوم تشرح کرده هست را بـه شکل خلاصه چنین معرفی مـی کنیم: تصویر نمای نزدیک یک جوان سیـاه پوست با لباس نظامـی درون حال ادای احترام بر روی مجله پاری ماچ ، دالی هست که مدلول آن آمـیزه ای از فرانسه گرایی و نظامـی گری است. اما از این نشانـه دال اسطوره تشکیل مـی شود کـه بارت آن را فرم مـی نامد و مدلول آن را مفهوم  و مولفه سوم (نشانـه)را دلالت اسطوره، کـه در این مثال امپراتوری بودگی فرانسه مفهوم یـا مدلول دلالت اسطوره مـی باشد.

هدف تحقیق نشانـه شناختی از نظر بارت، بازسازی و تجدید بنای کارکرد نظامـهای دلالت (به غیر از زبان) بر طبق نوعی فرآیند ساختگرایـانـه هست که مـی خواهد خیـال را درون باره اشیـاء مشاهده کند. بارت عقیده داشت کـه در تعامل با نشانـه هست که      مـی توان بـه متن نزدیک شد

وی درباره شیوه تحقیق نشانـه شناسی متذکر مـی شود کـه مـی بایست بر اساس یک اصل محدود کننده کـه اصل تناسب است، توصیفات و ویژگیـهای واقعیـات را از یک نقطه نظر گردآوری کرد و محدوده های نظام مورد بررسی چون از پیش شناخته شده نیستتند حتما برای شناخت پردازش شود که تا ساختار و هیـات کلی بر اساس نوعی اختیـار تعیین شود. و برای انتخاب این هیـات کلی توصیـه مـی کند کـه اولا حتما به اندازه کافی گسترده باشد که تا عناصر آن یک نظام کامل از شباهتها و تفاوتها را اشباع کند و ثانیـاً حتما تا حد ممکن همگن باشد یعمـی عناصر آن درون جوهر و ماده و نیز درون همزمان بودن همگن باشند. ( بارت، 1370، ص 129-132)

بابک احمدی یـادآوری مـیکند که، بارت درون مواردی نشانـه شناسی را علم یـا نظریـه ای کلی مـی دانست و به این اعتبار از     « نگره نشانـه شناسی » یـاد مـی کرد، ولی یکبار درون سخنرانی اش درون کلژ دوفرانس اعلام کرد کـه از همان آغاز بـه گمانش علم نشانـه ها بـه کار نقد اجتماعی مـی آمد یعنی بـه مثابه یک روش بررسی و ژان پل سارتر و برتولد برشت را همچون سوسور درون این نقادی از چهره های اصلی مـی شناخت (احمدی، بابک،1381، ص12) بارت بـه گونـه ای مشروط بـه بنیـان «علم ادبی» اعتقاد داشت کـه او را از فرمالیست های روسی جدا مـی ساخت. و به نظرش نکته مرکزی نـه نظریـه علم ادبی بلکه « زبان علم ادبی» بود. اما درون آخرین دهه زندگی اش باورش بـه علم ادبی کمتر شد چرا کـه گفته بود نقد ساختاری روشی اصولی، نـهایی و قطعی ندارد که تا بتوان با آن هر گونـه متنی را شناخت: قائده های همگانی درون آثار ساختگرایـان بـه منظور ارائه چنان روشی تدوین نشده اند. (احمدی، بابک،1370، ص216)

 همانطور کـه اشاره گردید بخش مـهمـی از آثار منتقدانـه بارت غیر از ادبیـات شامل نشانـه شناسی تصویری و هنری مـی باشد و آنچنانکه گزارش شده، وی بین سالهای 1946-1972 حدود 20 مقاله درون باره تصویر و بیشتر درباره عکاسی بانگرشی جامعه- شناسانـه نگاشته، بجز متنی درون 1953 درون باره نقاشی هلندی و چند گزارش درون مورد آثار و نمایشگاههای هنری، اما بین سالهای 1973-1980 حدود 20 مقاله درون باره انواع هنر های دیداری نوشت، از عکاسی، نقاشی و نقاشی متحرک و غیره (کهنمویی، ژاله، 1386، ص 129)

در مقاله  آیـا نقاشی یک زبان است؟ ، درون پاسخ بـه این پرسش کـه ارتباط بین تصویر و زبانی کـه برای خوانش آن استفاده مـی شود چیست؟ بارت این چنین بیـان مـی کند: « نشانـه شناسی بـه عنوان علم نشانـه ها  نتوانسته هست راهی بـه سوی هنر باز نماید: یک مانع ناخوشایند کـه با عمل ن خرافه انسان گرایـان قدیم شدت مـی یـابد کـه مـی گویند: خلاقیت هنری نمـی تواند درون حد یک سیستم کاهش یـابد، سیستم آن طور کـه ما آن را مـی شناسیم همواره دشمن هنر و انسان تلقی شده است»(بارت، 1379،ص147) همچنین درون ادامـه این مقاله ذکر مـی کند: « مساله بکار گیری زبانشناسی به منظور تصویر، تزریق کمـی نشانـه شناسی بـه تاریخ هنری نیست. مساله حذف فاصله () هست که بـه طور بنیـادی تصویر را از متن جدا مـی کند. چیزی متولد شده است، چیزی کـه ادبیـات را همچون نقاشی بی اعتبار خواهد کرد ( و فرا زبانشناسی آنـها، نقد و زیبایی شناسی را مرتبط مـی کند) و ergography عمومـیت یـافته را جانشین الو هیت های فرهنگی قدیمـی مـی کند، متن چون اثر هنری و اثر هنری چون متن »  (همان ص 149)

 

نتیجه:

درباره نشانـه شناسی رولان بارت حتما گفت کـه وی هرچند نشانـه شناسی را درون معنای عام آن درون پدیدارهای اجتماعی بررسی نموده هست ولی بـه نظر همواره این سویـه گرایش زیبایی شناسیک وی بوده هست که خود وی را درون مقام یک منتقد هنری و البته یک هنرمند متن پرداز درون این جست و جو ها قرار مـی دهد. بارت درون دوره ساختگرایی سعی درون بنیـان نظریـه ای درون علم ادبی و نشانـه شناسی داشت که تا از آن بتوان درون برخورد با پدیدار های اجتماعی، فرهنگی و هنری بـه مثابه روش بررسی مورد استفاده قرار داد.

اگرچه این آرمان بارت که تا به امروز باقی مانده هست اما دستاوردهای او درون دانش نشانـه شناسی و پایـه گذاری نشانـه شناسی اجتماعی و هنری  از سوی او تاثیری اساسی درون پیشبرد آن گذاشته هست . شاید بتوان شکل پیشرفته ای از نشانـه شناسی را درون آراء امبرتو اکو پیگیری نمود. رولان بارت درون دوره بعد از ساختگرایی نیز هرچند همواره بر کاربرد نشانـه شناسی اصرار داشت اما بـه نظر دیگر درون پی پرداختن بـه نظریـه علم ادبی نبود و در این دوره با رویکردی کـه به مقوله متنیت داشت درون تقویت نقد جدید خود کوشید وآثار خلاقانـه و بی نظیری همچون امپراتوری نشانـه ها (در برخورد با خورد با فرهنگ شرقی ژاپن) و یـا رولان بارت نوشته رولان بارت پدید آورد کـه به بهترین نحوی مـی توانند  دیدگاه نشانـه شناختی را ارائه دهند.

 

مـیثم رضایی مـهوار-1387

 

  

منابع و ماخذ:

 

 

·         احمدی، بابک،1370، ساختار و تاویل متن، تهران: نشر مرکز.

·         احمدی، بابک،1381، از نشانـه های تصویری که تا متن بـه سوی نشانـه شناسی ارتباط دیداری، تهران: نشر مرکز.

·         بارت، رولان، 1370، عناصر نشانـه شناسی، ترجمـه مجید محمدی،تهران: الهدی.

·         --------  1375، اسطوره ، امروز، ترجمـه شیرین دخت دقیقیـان، تهران: نشر مرکز.

·         --------  1379، آیـا نقاشی یک زبان است، ترجمـه بهنام جعفری جلالی، زیباشناخت ش 2و3،تهران: وزارت فرهنگ            

و ارشاد اسلامـی.

·         --------  1383 ، رولان بارت نوشته رولان بارت، ترجمـه پیـام یزدانجو، تهران: نشر مرکز.

·         --------  1384 ، امپراتوری نشانـه ها، ترجمـه ناصر فکوهی، تهران: نشر نی.

·         پین، مایکل،  1382، بارت، فوکو، آلتوسر، ترجمـه پیـام یزدانجو، تهران: نشر مرکز.

·         سجودی، فرزان، 1382، نشانـه شناسی کاربردی، تهران: نشر قصه.

·         سوسور، فردینان، 1382، دوره زبانشناسی عمومـی، ترجمـه کورش صفوی، تهران: هرمس.

·         شفر، ژان ماری، 1380، نشانـه شتاسی، از کتاب «نشانـه شناسی» نوشته پی یر گیرو، ترجمـه محمد نبوی، تهران: آگه.

·         کهنمویی، ژاله، 1386، رولان بارت و نشانـه های تصویری، از مجموعه مقالات هم اندیشی بارت و دریدا، تهران:  فرهنگستان هنر.

·         هارلند، ریچارد، 1385، درآمدی تاریخی بر نظریـه ادبی از افلاتون که تا بارت، ترجمـه علی معصومـی و...، تهران: چشمـه.

 

 




[www.dilmun.ir پی وی ایما]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 17 Jan 2019 15:33:00 +0000